سوره غاشيه، آيه 1-4
هل اتاک حديث الغاشية. وجوه يومئذ خاشعة عاملة ناصبة. تصلي نارا حامية.
آيا داستان (غاشيه) (يعني روز قيامت که حوادث وحشتناکش همه را ميپوشاند) به تو رسيده است.
در آن روز چهرههايي خاشع و ذلت بار است.
آنها که پيوسته عمل کرده و خسته شدهاند.
و در آتش سوزان وارد ميگردند.
در آغاز اين سوره کلمه غاشيه آمده که نام تازهاي از قيامت است. غاشيه: از مادهي غشاوه است و به معناي پوشاندن است و انتخاب اين واژه براي روز قيامت به خاطر آنست که حوادث وحشتناک آن به طور ناگهاني همه را تحت پوشش خود قرار ميدهد.
سوره غاشيه، آيه 1-4
هل اتاک حديث الغاشية. وجوه يومئذ خاشعة عاملة ناصبة. تصلي نارا حامية.
آيا داستان (غاشيه) (يعني روز قيامت که حوادث وحشتناکش همه را ميپوشاند) به تو رسيده است.
در آن روز چهرههايي خاشع و ذلت بار است.
آنها که پيوسته عمل کرده و خسته شدهاند.
و در آتش سوزان وارد ميگردند.
در آغاز اين سوره کلمه غاشيه آمده که نام تازهاي از قيامت است. غاشيه: از مادهي غشاوه است و به معناي پوشاندن است و انتخاب اين واژه براي روز قيامت به خاطر آنست که حوادث وحشتناک آن به طور ناگهاني همه را تحت پوشش خود قرار ميدهد.
و مخاطب در اين آيه شخص پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم است و ذکر اين جمله به صورت استفهام از شخص رسول بيانگر اهميت و عظمت آن روز بزرگ است.
آنگاه به بيان چگونگي حال مجرمان پرداخته ميگويد: چهرههايي در آن روز خاشع و ذلت بارند.
و اين ذلت و ترس از عذاب و کيفرهاي بزرگ آن روز تمام وجود آنها را فراگرفته و از آنجا که حالات روحي انسان بيش از همه جا در چهره انسان بروز ميکند اشاره به خوف و ذلت و وحشتي ميکند که سراسر چهرهي آنها را ميپوشاند.
و بدنبال آن ميفرمايد:
اينها کساني هستند که پيوسته عمل کرده و خسته شدهاند.
تلاش و کوشش زيادي در زندگي دنيا به خرج ميدهند ولي هيچ فايدهاي جز خستگي در واقع نصيب آنها نميشود.
نه عمل مقبولي در درگاه خدا دارند و نه چيزي از آن همه ثروتهايي که اندوختهاند ميتوانند با خود ببرند و نه نام نيکي از خود به يادگار ميگذارند و تعبير (عاملة ناصبة) در حق آنان تعبير رسايي است.
و سرانجام اين عاملان خسته و بيبهره وارد آتش سوزان ميشوند و با آن ميسوزند حال به روايتي زيبا پيرامون اين آيات اشاره ميگردد.
عن ابي عبدالله عليهالسلام قال: قلت: هل اتاک حديث الغاشية. قال عليهالسلام يغشاکم القائم عليهالسلام بالسيف، قال: قلت (وجوه يومئذ خاشعة قال: خاشعة لا تطيق الامتناع.
قال: قلت (عاملة) قال: عملت بغير ما انزل الله.
قال: قلت (ناصبة) قال: نصبت غير ولادة الامام.
قال: قلت (تصلي نارا حامية) قال:
تصلي نار الحرب في الدنيا علي عهد القائم عليهالسلام وفي الآخرة نار جهنم.
راوي ميگويد از امام صادق عليهالسلام پيرامون اين آيات سوال کردم امام عليهالسلام فرمود: معناي (آيا حديث غاشيه به تو رسيده) اين است که حضرت قائم عليهالسلام شما را با شمشير فرا ميگيرد.
راوي ميگويد از آيه دوم که ميفرمايد: (چهرههايي در آن روز ذلت بارند) پرسيدم: امام فرمود: عدهاي آنچنان ذليل و خوارند که توانايي رد کردن آن عذاب و عقوبت را ندارند.
راوي ميگويد: از آيهي سوم (عاملة ناصبة) سوال نمودم، امام
فرمود: اينان به غير آنچه خداوند نازل فرموده عمل کرده و غير از واليان امام را نصب نمودهاند.
راوي ميگويد از آيه چهارم که ميگويد (به آتش سوزان ميرسند) سوال کردم. امام عليهالسلام فرمود: به آتش جنگ در دنيا در عهد حضرت قائم عليهالسلام دچار ميشوند و در آخرت به آتش دوزخ فرو ميافتند. [1] .
سوره تکوير، آيه 15-16
فلا اقسم بالخنس الجوار الکنس.
سوگند به ستارگاني که باز ميگردند. حرکت ميکنند و از ديدهها پنهان ميشوند.
سورهي تکوير عمدة بر دو محور دور ميزند.
1- محور اول آيات آغاز اين سوره است که بيانگر نشانههايي از قيامت و دگرگونيهاي عظيم در پايان اين جهان و آغاز رستاخيز است.
2- در محور دوم سخن از عظمت قرآن و آورندهي آن و تأثيرش در نفوس ميباشد.
واژهها
خنس: از مادهي (خنس) بر وزن شمس ميباشد و جمع خانس است و در اصل به معناي انقباض و بازگشت و پنهان شدن است و بر همين اساس شيطان را خناس ميگويند زيرا هنگامي که نام خدا برده شود بر ميگردد و خود را مخفي ميکند.
جوار جمع جاريه. به معناي روندهي سريع است.
کنس جمع کانس از مادهي (کنس) بر وزن شمس است و به معناي مخفي شدن است.
در اينکه منظور از اين سوگندها چيست. بسياري از مفسران معتقدند که اشاره به پنج ستاره سيار منظومه شمسي است که با چشم غير مسلح ديده ميشوند.
عطارد. زهره. مريخ. مشتري و زحل.
تنها اين پنج ستاره هستند که در لابلاي ستارگان ديگر حرکت ميکنند اين پنج ستاره عضو خانواده منظومه شمسي ميباشند و حرکات آنها به خاطر نزديکي آنها به ماست و گرنه ساير ستارگان آسمان نيز داراي چنين حرکاتي هستند اما چون از ما بسيار دورند. ما نميتوانيم حرکات آنها را احساس کنيم.
اين آيات ممکن است اشاره به همين باشد که اين ستارگان داراي حرکتند (الجوار) و در سير خود رجوع و بازگشت دارند (الخنس) و سرانجام به هنگام طلوع سپيدهي صبح و آفتاب پنهان ميشوند. شبيه آهواني که شبها در بيابانها براي به دست آوردن طعمه ميگردند و به هنگام روز از ترس صياد و حيوانات وحشي در لانه خود مخفي ميشوند (الکنس).
در هر حال گويا قرآن مجيد ميخواهد با اين سوگندهاي پر معنا و آميخته با نوعي ابهام. انديشهها را به حرکت در آورد و متوجه وضع خاص و استثنايي اين سيارات در ميان خيل عظيم ستارگان آسمان کند. تا مردم هر چه بيشتر در آن فکر کنند و به عظمت پديد آورنده اين دستگاه عظيم آشناتر شوند.
امام باقر عليهالسلام پيرامون اين آيات چنين ميفرمايد:
عن ام هاني: قالت، سألت ابا جعفر محمد بن علي عليهالسلام عن قول الله عزوجل:
فلا اقسم بالخنس الجوار الکنس:
قالت: فقال: امام يخنس سنة ستين و مأتين.
ثم يظهر کالشهاب. يتوقد في الليلة الظلماء.
و اذا ادرکت زمانه قرت عينک.
ام هاني ميگويد از امام باقر عليهالسلام پيرامون فرمودهي خداوند عزوجل که ميفرمايد:
سوگند به آن ستارگان که پنهان ميشوند. پرسش نمودم، آن جناب فرمود:
امامي است که در سال دويست و شصت پنهان خواهد شد. سپس هم چون ستارهاي که در شب تار درخشان شود ظاهر ميگردد و چنانچه زمان او را (اي ام هاني) دريابي. ديدهات روشن شود. [1] .
سوره مدثر، آيه 8-10
فاذا نقر في الناقور، فذلک يومئذ يوم عسير علي الکافرين غير يسير.
پس هنگامي که در صور دميده شود. آن روز روز سختي است و براي کافران آسان نيست.
دقت در محتواي سورهي (اقرأ) و سوره (مدثر) نشان ميدهد که اقرأ در آغاز دعوت رسول نازل شده و سورهي مدثر. مربوط به زماني است که پيامبر مأمور به دعوت آشکار شد. و دوران دعوت پنهاني پايان گرفت. لذا بعضي گفتهاند سورهي (اقرأ) اولين سورهايست که در آغاز بعثت نازل شد و سورهي (مدثر) نخستين سوره بعد از دعوت آشکار است.
بخشهاي اين سوره در مجموع بر هفت محور ميباشد.
1- دعوت پيامبر به قيام و انذار و ابلاغ آشکار.
2- اشاره به قيامت و صفات دوزخيان.
3- قسمتي از ويژگيهاي دوزخ توأم با انذار کافران.
4- تأکيد بر امر رستاخيز از طريق سوگندهاي مکرر.
5- ارتباط سرنوشت هر انساني با اعمال او.
6- قسمتي از ويژگيهاي بهشتيان و دوزخيان.
7- چگونگي فرار افراد جاهل و مغرور و خودخواه از حق.
واژهها
ناقور در اصل از مادهي (نقر) به معناي کوبيدني است که منجر به سوراخ کردن شود.
و منقار پرندگان که وسيله کوبيدن و سوراخ کردن اشياء هست نيز از همين معنا گرفته شده. و به همين جهت به شيپوري که صداي آن گويي گوش انسان را سوراخ ميکند و در مغز فرو ميرود (ناقور) گفته ميشود.
از آيات قرآن به خوبي استفاده ميشود که در پايان دنيا و آغاز رستاخيز دوبار در صور دميده ميشود. يعني دو صداي فوق العاده
وحشتانگيز و تکاندهنده که اولي صداي مرگ است و دومي صداي بيداري و حيات است سراسر جهان را فرا ميگيرد که از آن تعبير به نفخهي صور اول و نفخهي صور دوم ميشود.
و آيه مورد بحث اشاره به نفخهي دوم است که رستاخيز با آن بر پا ميگردد و روز سخت و سنگيني بر کافران است که مشکلات آنان يکي بعد از ديگري نمايان ميگردد.
روزيست بسيار دردناک و مصيبت بار و طاقت فرسا که نيرومندترين انسانها را به زانو در ميآورد.
امام صادق عليهالسلام اين آيه را چنين تفسير ميکند.
عن ابي عبدالله عليهالسلام في قوله عزوجل:
فاذا نقر في الناقور قال. ان منا اماما مظفرا. مستترا. فاذا اراد الله عزوجل اظهار امره. نکت في قلبه نکتة فظهر فقام بامر الله تعالي.
امام صادق عليهالسلام دربارهي قول خداوند. (پس آنگاه که در صور دميده شود) فرمود همانا از ما خاندان وحي. امام پيروز پنهاني خواهد بود که چون خداي عزوجل بخواهد امر او را ظاهر سازد. در دل او نکتهاي گذراند. پس ظاهر شود و باذن خداي تعالي قيام کند. [1] .
سوره جن، آيه 24
حتي اذا راوا ما يوعدون فسيعلمون من اضعف ناصرا و اقل عددا.
(سنگ اندازي و کارشکني کفار همچنان ادامه مييابد) تا زماني که آنچه را به آنها وعده داده شده ببينند آنگاه ميدانند چه ياورشان ضعيفتر و جمعيتش کمتر است.
در اينکه منظور از جملهي (ما يوعدون) عذاب دنيا يا آخرت، يا هر دو باشد تفسيرهاي متعددي وارد شده است.
ولي مناسب اين است که معناي آن عام و گسترده باشد بخصوص اينکه فزوني و کمي عدد و ضعف و قدرت ناصر و ياور، بيشتر مربوط به دنياست.
و لذا جمعي از مفسرين آن را به مسأله جنگ بدر که در آن قوت و قدرت مسلمانان آشکار گشت تفسير کردهاند، و در روايات متعددي به ظهور مهدي موعود عليهالسلام تفسير شده است لحن آيه بخوبي نشان ميدهد که دشمنان اسلام پيوسته قدرت و کثرت نفرات خود را به رخ آنها ميکشيدند و آنها را ضعيف و ناتوان ميشمردند قرآن بدين وسيله به مومنان دلداري و نويد ميدهد که سرانجام روز پيروزي آنها و شکست و ناتواني دشمنان فرا خواهد رسيد.
بدين جهت در روايات متعددي اين آيه شريفه به قيام و ظهور مهدي عليهالسلام تفسير شده است.
بنابراين اگر آيه را به معناي گسترده و وسيعش تفسير کنيم همه اين موارد را شامل ميشود.
توجه خوانندگان گرامي را به روايتي در توضيح و تفسير اين آيه شريفه معطوف مينمايم.
عن ابي الحسن الماضي عليهالسلام قال: قلت (اذا راوا ما يوعدون فسيعلمون من اضعف ناصرا و اقل عددا) يعني بذلک القائم عليهالسلام و انصاره.
محمد بن فضيل ميگويد: عرضه داشتم (آنگاه که عذاب موعود خود را به چشم ببينند. خواهند دانست که کداميک (شما يا ايشان) يارانشان ضعيفتر و افرادشان کمتر است) امام موسي کاظم فرمود: منظور از آن حضرت قائم عليهالسلام و ياران او ميباشد. [1] .
سوره معارج، آيه 44
خاشعة ابصارهم، ترهقهم ذلة، ذلک اليوم الذي کانوا يوعدون.
در حالي که چشمهاي آنها از شدت وحشت به زير افتاده، و پردهاي از ذلت و خواري آنها را پوشانده است (و به آنها گفته ميشود) اين همان روزيست که به شما وعده داده ميشد.
اين آيه آخرين آيهي از سورهي معارج است. که در آيات آخرين اين سوره سخن از تهديد و انذار کافران سرسخت و لجوج و بيان روز موعود است و در معرفي آن روز موعود و نشانههاي اين روز وحشتناک چنين ميفرمايد: روزي که از قبرها به سرعت خارج ميشوند و چنان تند حرکت ميکنند که گويي به سوي بتهايشان ميدوند.
و سپس به ويژگيهاي ديگري از روز موعود پرداخته و ميفرمايد: اين در حالي است که چشمهاي آنها از شدت وحشت به زير افتاده و خاضعانه نگاه ميکنند و پردهاي از ذلت و خواري تمام وجود آنها را در برگرفته. و اين همان روزيست که به آنها وعده داده ميشد. و آن را به باد مسخره ميگرفتند.
عن ابي جعفر عليهالسلام في قوله عزوجل: خاشعة ابصارهم، ترهقهم ذلة. ذلک اليوم الذي کانوا يوعدون.
قال: يعني يوم خروج القائم عليهالسلام.
امام باقر عليهالسلام در تفسير اين آيه شريفه ميفرمايد. منظور از روز موعود. روز خروج و ظهور حضرت قائم عليهالسلام است. [سوره معارج، آيه 26
و الذين يصدقون بيوم الدين.
و آنها که به روز جزا ايمان دارند.
در قسمتي از سورهي معارج اوصاف انسانهاي شايسته مطرح شده است. در مقابل اوصاف افراد بيايمان تا معلوم شود چرا گروهي اهل عذابند و گروهي اهل نجات. و سومين ويژگي افراد مومن و شايسته را چنين بيان ميدارد که کساني هستند که به روز جزا ايمان دارند.
عن ابي جعفر عليهالسلام في قوله عزوجل. (و الذين يصدقون بيوم الدين) قال: بخروج القائم عليهالسلام.
امام باقر عليهالسلام درباره اين آيه ميفرمايد: منظور از روز جزا. ظهور و خروج حضرت قائم عليهالسلام است. [1] .
سوره ملک، آيه 30
قل ارايتم ان