با توجّه به اوضاع و احوال کنوني جهان، جاي شک نيست که دنيا به سوي سقوط، و بشر به سوي زوال و نابودي پيش مي رود. با ادامه اين وضع، هر لحظه بيم آن مي رود که آتش افروزان و جنگ طلبان حرفه اي آتش جنگ جهاني سوّم را روشن نموده، و جهان و بشر را به تلّي از خاک و خاکستر تبديل نمايند.
از سوي ديگر، درهاي اميد براي نجات از وضع کنوني بسته شده است و سازمان هايي که بدين منظور، تأسيس شده اند، کارآيي لازم را ندارند وآلت دست دولت هاي بزرگ شده اند. پس چه بايد کرد؟ با بازيهاي خطرناک سياسي ابر قدرتها در جهان کنوني، سرانجام جامعه بشري چه خواهد شد؟ آيا وضع به همين منوال پيش خواهد رفت و به نابودي بشر خواهد انجاميد؟ اگر جنگ جهاني سوم پديد آيد چه بلايي بر سر مردم جهان خواهد آمد؟
با توجّه به اوضاع و احوال کنوني جهان، جاي شک نيست که دنيا به سوي سقوط، و بشر به سوي زوال و نابودي پيش مي رود. با ادامه اين وضع، هر لحظه بيم آن مي رود که آتش افروزان و جنگ طلبان حرفه اي آتش جنگ جهاني سوّم را روشن نموده، و جهان و بشر را به تلّي از خاک و خاکستر تبديل نمايند.
از سوي ديگر، درهاي اميد براي نجات از وضع کنوني بسته شده است و سازمان هايي که بدين منظور، تأسيس شده اند، کارآيي لازم را ندارند وآلت دست دولت هاي بزرگ شده اند. پس چه بايد کرد؟ با بازيهاي خطرناک سياسي ابر قدرتها در جهان کنوني، سرانجام جامعه بشري چه خواهد شد؟ آيا وضع به همين منوال پيش خواهد رفت و به نابودي بشر خواهد انجاميد؟ اگر جنگ جهاني سوم پديد آيد چه بلايي بر سر مردم جهان خواهد آمد؟
اينجاست که هر فرد عاقلي که نگران سرنوشت بشر است مي گويد: براي رفع نابسامانيها و جلوگيري از جنگهاي خانمانسوز و رهايي يافتن از کشمکشهاي موجود جهان، لازم است يک حکومت واحد جهاني بر اساس عدالت و آزادي، تشکيل شود.
اينجاست که روان کاوان و روانشناسان، تنها راه درمان اين دردها را در بازگشت به معنويت جستجو مي کنند تا با کمک اديان و مذاهب، کابوس وحشتناک يأس و نااميدي را از اُفق زندگي انسانها به دور انداخته، و فروغ اميد و آرزو را به ديدگان نگران مردم جهان بازگردانند. [1] .
آري! مردمان طبق فطرت ذاتي خود، در همه جا و همه وقت، در اثر فشارهايي که ستمگران در حق آنها روا مي دارند، از خواب گران بيدار مي شوند و تشنه عدالت و
آزادي مي گردند و دربه در، به دنبال نجات دهنده اي که آنها را از وضع موجود نجات دهد و آزادي را برايشان به ارمغان بياورد، مي گردند.
اين همان چيزي است که پيامبران، صلح جويان، آزاد انديشان و خير خواهان جهان در طول تاريخ بشر پيوسته به دنبال آن بوده اند، و با کمال تأسّف تاکنون اين اُميد و آرزو آن گونه که خواست آنان بوده برآورده نشده و محقّق نگشته است، و اُميد است در آينده نه چندان دور، توسّط يگانه منجي عالم، وجود مقدّس مهدي موعود (عليه السلام) تحقّق يابد.خلاصه اینکه:وضعيت و نماي کلي جهان، نشانگر اين است که خطر جنگ، فقر، نابرابري، پرخاشگري، سود جويي، ظلم و فساد و انحراف فراگير، به شدّت آن را تهديد ميکند و واحدهاي مستقل سياسي و بازيگران اصلي عرصه بين الملل، هر يک اقدامات خطر آفرين و بحران زا از خود بروز ميدهند. اين اضطراب و التهاب و نياز انسانها به صلح و امنيت - به خصوص در جوامع اسلامي - زيربناي تشکيل حکومت جهاني اسلام، به رهبري مهدي موعود(عج) است. «حالت کنوني جامعه اسلامي - که با ترس و التهاب به سر ميبرد - کانون اساسي فکري است براي تشکيل حکومت واحد جهاني و مايه از بين رفتن هر نوع اختلاف و... و زايل شدن اسباب جنگهاي خانمان سوز و در سايه چنين حکومتي است که جهان بشريت، به سعادت و عزّت ميرسد و مردم جهان از نعمتهاي الهي و موهبتهاي طبيعي، به طور مساوي استفاده ميکنند».