عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
امام مهدی در عالم همانندقلب در بدن | 0 | 1759 | agheedeh |
اثبات وجودامام زمان باساده ترین مثال | 3 | 2084 | ali |
اثبات وجود حجت حی در هر زمان | 0 | 1135 | ali |
حذف 'حی 'از نام مبارک امام زمان (عج) در مدینه النبی | 0 | 1020 | elia |
امام زمان يک بت است | 0 | 1037 | elia |
السلام علیک یا اهل بیت النبوه
به علت هجوم فرهنگی بر علیه مقام والای امامت و ولایت (ع) در فضای سایبری از تمام شیعیان و محبین اهل بیت عصمت و طهارت(ع) طلب یاری مینمائیم.
سلام
اگه میخواهی به اهل بیت (ع) کمک کنی بسم الله
اگه میتونی برچسب کلیه مطالبت رو به نام امام نقی(ع) تغییر بده چون اونها دارند با نام امام نقی(ع) این توهین ها رو میکنند میتونی برای دیدن عمق فاجعه در گوگل ایمج کلمه امام نقی(ع) رو تایپ کنی تا ببینی چه کاریکاتورهای زننده ای میاد بالا
بهترین راه مبارزه با اونها همینه که ما هم مطالبی رو با برچسب امام نقی(ع) حال چه عکس چه مطلب فرقی نمیکنه حتی زیاد هم مهم نیست که اون مطلب حتما مربوط به امام نقی(ع) باشه مهم اینه که اگه کسی نام امام نقی رو زد دیگه اون حرفها و اون عکسها بالا نیاد
اجرتون با خود امام هادی (ع)
یکی از اعتقادات بسیار مهم در باب امامت، وجود حجت حی، در هر زمان است. این مهم، در بیانات پیامبرخدا(ص) و ائمه هدی آمده است. چنان چه حضرت امام صادق نقل می کند که : جناب جبرئیل بر حضرت رسول اکرم نازل شد و از جانب خدای متعال پیامی برای آن حضرت آورد. خداوند در آن پیام، پیامبر را مخاطب ساخته و فرموده بود:
ای محمد! من، زمین را هیچ گاه بدون وجود دانشمندی که راه اطاعت مرا بداند و به هدایت من آگاه باشد، نمی گذارم.
وجود این دانشمند، در فاصله رحلت یک پیامبر و بعثت پیامبر دیگر، موجب نجات مردم می شود.
.
بار دیگر، دست عناد و لجاج وهابیها در مدینه منوره، گریبان اسلام را گرفته و در اقدامی خصمانه، نام مبارک «محمد المهدی حیّ» را به «محمد المهدی» تغییر داده است.
به گزارش فارس، در دو حیاط جانبی مسجدالنبی (ص) که بهکمک چترهایی مسقف میشوند، نامهای شریف اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به شیوه زیبایی حک شده است.
البته در کنار این اسامی، نامبرخی صحابه رسول خدا (ص) از عاقبت به خیران آنان گرفته تا دیگران، به چشم میخورد.
این حکاکیها توسط عثمانیها صورت گرفته و جلوه زیبایی به این قسمت بخشیده است. به ویژه آنکه شیعیان با دیدن این اسامی شریف، حال و هوای دیگری را در شهر پیامبر (ص) تجربه میکنند . متأسفانه از دو سال پیش، دست عناد و لجاج وهابیها گریبان این اسامی منقوش را نیز گرفته است. به طوری که در اصلاحاتی ناشیانه، نام مبارک «محمد المهدی حی» را ـ چنانچه در تصویر مشهود است ـ به «محمد المهدی» تغییر دادهاند.
این معاندان که وجهه اسلام را نیز خدشهدار کردهاند، با دستبردن در حکاکی نام زیبای امام زمان (عج)، اتصال حرف «ح» به حرف «ی» را که نمادی از حیات و زندهبودن امام زمان (عج) است را به هم زدهاند و به صورت ناشیانهای، زائدهای بر حرف «ی» افزودهاند.
به گزارش انتظار نیوز: “شیخ عبدالعزیز آل الشیخ” مفتی و رئیس کمیته علمای ارشد عربستان سعودی، در خطبه های نماز جمعه شهر ریاض، وجود امام زمان(عج) را دروغی بزرگ توصیف کرد و گفت: کسانی که اعتقاد دارند امام غایبی وجود دارد که با ظهور خود اوضاع را تصحیح و احکام شرعی جدیدی را برپا می کند دروغگو و مغالطه گر هستند، اینان باید بدانند دین ما دین کاملی است و پیامبر اکرم(ص) ، همه رسالت را به طور کامل تبیلغ کرد و اسلام دیگر نیازی به اضافه چیزی ندارد. مفتی سعودی در خطبه های نماز جمعه شهر ریاض، ضمن حمله شدید به شیعیان، وجود امام زمان (عج) را دروغی بزرگ دانست.
به گزارش انتظار نیوز به نقل از پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبری العالم، “شیخ عبدالعزیز آل الشیخ” مفتی و رئیس کمیته علمای ارشد عربستان سعودی، در خطبه های نماز جمعه شهر ریاض، وجود امام زمان(عج) را دروغی بزرگ توصیف کرد و گفت: کسانی که اعتقاد دارند امام غایبی وجود دارد که با ظهور خود اوضاع را تصحیح و احکام شرعی جدیدی را برپا می کند دروغگو و مغالطه گر هستند، اینان باید بدانند دین ما دین کاملی است و پیامبر اکرم(ص) ، همه رسالت را به طور کامل تبلیغ کرد و اسلام دیگر نیازی به اضافه چیزی ندارد.
به نوشته پایگاه اینترنتی التوافق مفتی عربستان افزود: کسانی که ادعا می کنند دین دارای نقص است و شخصیت های خیالی غایب به تصحیح آن خواهند پرداخت دروغگو هستند و راه آنان سراسر کذب، افترا و گمراهی و به دور از صراط مستقیم است. شیخ آل الشیخ به هجمه شدید علیه شیعیان پرداخت و تصریح کرد: همه مسلمانان، دوست دار پیامبر(ص) و خاندانش هستند و کسانی که خود را عاشق اهل بیت(ع) جلوه داده و عقایدشان را مرتبط با آنان می دانند دروغگویانی هستند که در پی باطلند و سعی می کنند تا فساد را در میان امت ترویج داده و خون مسلمانان را جاری سازند. اهل بیت(ع) هیچ رابطه ای با اینان ندارند و مسلمانان باید نسبت به این فتنه گران هوشیار باشند.
مفتی عربستان بدون ارائه هیچ شاهدی بر سخنان کذبش، مدعی شد: پیروان این مذهب گمراه، شریعت اسلامی را منحصر به گذشته می دانند و اعتقاد دارند که احکام شرعی در زمان کنونی کاربردی ندارند و امت نیازمند نظم جدیدی در شریعت است. وی که به شدت تلاش می کرد شیعیان را معتقد به وجود نقص در دین جلوه دهد، تاکید کرد: این افراد اعتقاد دارند که آموزه های مرتبط با اسلام و عقایدی که امت اسلامی دنبال می کند از منابع تروریسم هستند، در حالی که امتی که بر پایه اخلاق و آموزه های دینی پرورش می یابد از تروریسم و فتنه کاملا به دور است، زیرا دین اسلام، مردم را بر اساس وحدت کلمه، اخلاص، صداقت و همکاری متقابل پرورش می دهد و کسی که ادعا می کند شیوه های اسلامی، منبع فساد و تروریسم است سخت در اشتباه بوده و از بصیرت به دور است.
سخنان بزرگ ترین مرجع دینی وهابی ها در حالی صادر شده است که همه مسلمانان اعم از شیعه و سنی بر وجود امام زمان(عج) اتفاق نظر دارند و تنها اختلاف آنان در این است که شیعیان معتقد به غیبت این امام هستند، ولی اهل سنت اعتقاد دارند که امام زمان هنوز به دنیا نیامده است.اظهارات مفتی عربستان نشان می دهد که وهابیت به هیچ وجه با عقاید شیعیان آشنایی ندارند و تنها هم و غم آنان، سرکوب پیروان اهل بیت(ع) است. وهابی ها که تلاش می کنند خود را به اهل سنت نسبت دهند از زمان تاسیس تا عصر حاضر به دشمنی شدید با شیعیان پرداخته اند که می توان از کشتار شیعیان در عراق، پاکستان، هند و سایر کشورهای اسلامی، اشغال نظامی بحرین و کشتار شهروندان بی گناه این کشور، تخریب مساجد و حسینیه های شیعه به عنوان نمونه های برجسته از این کینه و نفرت در حال حاضر یاد کرد.
پدید آورنده: مجید حیدرینیک |
|
پدید آورنده: محمدجواد شبیریزنجانی |
نشانی از امام غائب علیهالسلام: بازنگری و تحلیل توقیعات پدیدآورنده: محمدمهدی رکنی یزدی |
اثبات زنده بودن امام زمان (عج)از طریق:
الف)عقل:
الف:مطلبي که مسلم است اين مي باشد که هميشه پولهاي تقلبي مشابه پولهاي اصلي است وپولي که
اصلي آن وجودندارد تقلبي آن هم وجود ندارد پيداشدن کساني که خودرا حضرت مهدي معرفي
نموده اند (که البته دروغگو بوده اند)خوداشاره به اين مطلب دارد که حتما امام زماني وجود دارد
که نمونه تقلبي آن موجود مي باشد
ب:روزي امام صادق(ع)ازشاگردش هشام پرسيد آيابه من نمي گوئي که باعمرابن عبيد چه کردي
وچگونه ازاوسوال پرسيدي؟هشام گفت:خبربه من رسيدکه عمرابن عبيددرمسجدمي نشيندوسخنان
زهرآگيني برضدامامت مي زند.اين مطلب برمن گران آمد.پس به سوي اوحرکت نمودم جمعيت
.
برای دانلود مقاله مختصر اثبات وجودامام زمان (عج)اینجا کلیک کنید
یکی از جملات ساده برای اثبات وجود امام زمان این جمله هست همیشه پولهای تقلبی مشابه پولهای اصلی هست وپولی که اصلی آن وجود ندارد نمونه تقلبی آن هم وجود ندارد وجود کسانی که خود را حضرت مهدی معرفی نموده اند خود اشاره به این مطلب دارد که حتما امامی زمانی وجود دارند که نمونه تقلبی اش وجود دارد
طرح مورد نظر ما تصاویری بدون شرح است که همین جملات وحتی بهتر از این را بتواند بازگوکند
خواننده عزيز! خداوند من و شما را بر انديشه محکم و استوار و ايمان به حقّ در دنيا و آخرت پايدار نمايد، و بين ما و خلف منتظر از خاندان عصمت و طهارت جمع فرمايد. بدان که هيچ راهي براي اثبات امامت نيست مگر نصّ و معجزه. زيرا همانطور که در جاي خود ثابت شده از جمله شرايط امام، عصمت است که اگر امام معصوم نباشد، هدف از نصب او تحقّق نمييابد، و به اصطلاح نقض غرض لازم ميآيد. عصمت حالتي است نفساني و مرتبهاي است که از نظر مردم پوشيده است و کسي آن را نميداند مگر خداوند و کساني که خداوند علم آن را به آنها الهام فرموده باشد. در اين رابطه بر خداوند است که امام معصوم را با يکي از دو راه به مردم معرفي کند:
با توجّه به اوضاع و احوال کنوني جهان، جاي شک نيست که دنيا به سوي سقوط، و بشر به سوي زوال و نابودي پيش مي رود. با ادامه اين وضع، هر لحظه بيم آن مي رود که آتش افروزان و جنگ طلبان حرفه اي آتش جنگ جهاني سوّم را روشن نموده، و جهان و بشر را به تلّي از خاک و خاکستر تبديل نمايند.
از سوي ديگر، درهاي اميد براي نجات از وضع کنوني بسته شده است و سازمان هايي که بدين منظور، تأسيس شده اند، کارآيي لازم را ندارند وآلت دست دولت هاي بزرگ شده اند. پس چه بايد کرد؟ با بازيهاي خطرناک سياسي ابر قدرتها در جهان کنوني، سرانجام جامعه بشري چه خواهد شد؟ آيا وضع به همين منوال پيش خواهد رفت و به نابودي بشر خواهد انجاميد؟ اگر جنگ جهاني سوم پديد آيد چه بلايي بر سر مردم جهان خواهد آمد؟
برهان ديگر بر اثبات وجود حجت عصر اروحنا له الفداء، برهان نظام احسن اتقن است که بيانش اجمالا اين است:
نظر به اينکه نظام عالم کبير به اتفاق قاطبهي حکما و عرفا و عقلاي عالم بر طبق نظام علمي ربوبي وجوبي حق تعالي ميباشد،
(ان النظام الاتقن الامکاني
طبق النظام الاحسن الرباني)
و از اين جهت نظام عالم کبير را نظام اتقن ناميدهاند که منطق وحي اتقان آن را مورد تاييد قرار داده کما اشاراليه نص الکتاب الالهي: صنع لله الذي اتقن کلشي (آيه 88 سوره نمل) و در صحيفه علويهي آمده است (و کفي باتقان الصنع عليه آيه)، و لنعم ما قيل:
جهان چون خط و خال و چشم و ابرو است
که هر چيزي به جاي خويش نيکو است
چه خوش ترتيبي آن نظم آفرين باد
که بر حسن نظامش آفرين باد
و الحق بايد گفت نظامي در صنع الهي از اين بهتر و نيکوتر و زيباتر متصور نيست و سر و حکمت اين اتقان و حسن و زيبائي آن است که نقشهي اين نظام کياني بر طبق نظطام احسن علمي رباني است چنانکه حکيم متاله المويد بتاييد الباري حاج ملا هادي سبزواري در منظومهي خود گفته است:
فالکل من نظامه الکياني
ينشاء من نظامه الرباني
پس معلوم مي شود نظام صنع جز مظاهر شئون الهيت و مراتيت جمال و جلال کبريايي الوهي چيزي نيست: الهيت شئون خويشتن خو است - پديد آرد جهان را خوش بيار است.
بنابراين شئون الهيت به مظهريت اسماء الهيه در تشکيل نظام صنع که صورت الهيت است حتما مقتضي است که نظام اتقن هميشه مشتمل بر وجود مظهر اعظم و اتم و اکمل که مصداق آن جود ولي و حجه الله بوده باشد در غير اين صورت يعني در صورت فقد ولي و حجت نظام کل ناقص و تطابق با نظام احسن که نظام علمي ربوبي است نخواهد داشت و اين خلاف فرض مزبور است.
پس لازمهي نظام اتقن اين است که حتما به طور دائم مشتمل بر وجود ولي و حجت من عند الله بوده باشد و بر همين اساس و مبني است که نظام اتقن و عالم امکان در اين عصر و زمان مشتمل بر وجود ولي حي قائم است و آن وجود مبارک منحصرا حجت عصر حضرت مهدي دوازدهمين نير برج امامت و اختر فروزان آسمان ولايت مي باشد روحي و ارواح العالمين له الفداء.
برهان ديگر بر اثبات وجود حجت عصر حضرت مهدي عليه السلام لزوم حصول موجودات بغايت خود مي باشد و شکي نيست که عبادت تامه و معرفت کامله منظور از خلقت و آفرينش موجودات است به حکم (و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون) اي ليعرفون و بحکم حديث شريف (کنت کنزا
مخفيا فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لکي اعرف) و حصول اين عبادت و معرفت که مقصود از خلقت است موقوف به بعث رسل و قيام حجت است و نظر به اينکه نبوت در حضرت عقل کل محمد (ص)ختم گرديده و شريعت جامعه کامله آن حضرت تا روز قيامت باقي است و دوازده حجت اوصياء قديسين آن حضرت متمم و مکمل شريعت او مي باشند به حکم آيه (اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتي) و فقد حجت موجب انقطاع فيض و عدم معرف خلايق مي گردد پس وجود حجت در هر دوري از ادوار و هر عصري از اعصار لازم و ضروري است و امروز حجت عصر و ولي زمان منحصرا قطب عالم امکان حضرت بقيه الله مهدي قائم آل محمد است و هو المطلوب.
فارابي برهاني را اقامه کرده که قابل انطباق بر وجود امام زمانعليه السلام است. او ميگويد: «هر عضوي از اعضاي مدينه فاضله را صلاحيّت آن نيست که رياست مدينه فاضله را بر عهده گيرد. رئيس مدينه فاضله نميتواند هر کسي باشد، زيرا رياست به دو چيز است: يکي آنکه شخص از حيث سرشت و طبيعت آماده آن مقام باشد. ديگر آنکه ملکه و هيئت ارادي چنان کاري را داشته باشد. چنين انساني، انسان کامل است که بالفعل هم عقل است و هم معقول.... اين رئيس هم معلّم است و هم مرشد و هم مدبّر...». [1] فارابي براي برپايي اجتماع، وجود معلّم را که همان امام است ضروري ميداند. و اين يکي از عقايد شيعه است که بايد امام بر اجتماع، اشراف کامل داشته باشد.
پاسخ: هر چند نياز نيست هر موضوع صحيحي با تمام جزئيات و خصوصياتش در قرآن کريم آمده باشد، زيرا بسياري از موارد واقعيت دارد ولي وحي الهي به جزئيات متعرض نگشته است.
اما جواب سوال مذکور مثبت است. آيات بسياري پيرامون حکومت جهاني امام عصر (ع) وجود دارد که بزرگان دين در کتابهاي معتبر و گرانبهايشان نقل فرموده اند، از جمله آنها «علامه مجلسي» که در کتاب شريف بحار الانوار بابي را به ذکر آيات قرآن کريم که به قيام امام زمان (ع) تاويل شده، اختصاص داده است، و ما در اين جا به چند نمونه اکتفا مي کنيم:
1-«در زبور (حضرت داود) بعد از کتب آسماني سابق نوشتيم که: زمين را بندگان صالح ما به ارث مي برند.» [1] و اينان قائم آل محمد و ياران او مي باشند.
2- «خدا فرستاده خود را با هدايت و دين حق فرستاد تا بر همه دين ها غالب شود؛ هر چند مشرکين نخواهند.» [2] بنا بر روايتي از امام رضا (ع) نقل شده است، اين آيه درباره قائم آل محمد است، وي امامي است که خداوند او را بر همه کيش ها و آيين ها غالب گرداند.
3-«خداوند به کساني که از شما ايمان آورده و عمل صالح پيشه ساخته اند، وعده
داده که آنها را در زمين نماينده خود گرداند، چنانکه همانند آنها را سابقه خليفه کرد. و ثابت مي دارد دين آنها را، که براي آنان برگزيد، ترس آنها را تبديل به امن کنيم، و اينان هيچگاه به من شرک نورزند.» [3] .
در کتاب «غيبت» شيخ طوسي، روايت شده که اين آيه نيز درباره مهدي موعود (عج) و ياران او نازل شده است.
4- «ما اراده کرده ايم بر آنان که در زمين زبون گشتند، منت بنهيم و آنها را پيشوايان و وارثان زمين قرار دهيم.» [4] .
در «غيبت»، شيخ طوسي از امير المؤمنين (ع) روايت مي کند که در تفسير اين آيه فرمود: اينان که در زمين ضعيف گشته اند آل پيغمبرند، که خداوند مهدي آنها را برانگيزد تا آنان را عزيز و دشمنان ايشان را ذليل گرداند.
5-«بدانيد که خداوند، زمين را پس از مردنش زنده مي گرداند، ما آيات خود را براي شما بيان کرديم تا در آن باره تعقل کنيد.» [5] .
در «غيبت»، شيخ طوسي از ابن عباس روايت نموده که در تفسير اين آيه گفت: خداوند زمين مرده را بعد از بيدادگري اهلش، با ظهور قائم آل محمد اصلاح کند.
خداوند متعال ميفرمايد: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَکُونُوا مَعَ الصّادِقِينَ؛ [1] «اي مؤمنين! تقوا پيشه کرده و همراه با صادقين باشيد.»
مقصود از «صادقين» در آيه برخي از مؤمنين است نه جميع آنان، حال اين بعض چه خصوصياتي بايد داشته باشد؟
از خود آيه استفاده ميشود که مقصود به صادقين کساني هستند که صادق عليالاطلاق هستند، و لذا عليالاطلاق امر به اطاعت آنها شده است، تا افراد مطيع با اقتدا و هدايت از آنها به حقّ و حقيقت و سعادت نايل آيند. نتيجه اينکه: «صادقين» در آيه همان حاملان وحي و خلفاي رسول و امينان شرع و حاميان دين و ائمه هدايت و چراغهاي هدايتند، کساني که خداوند رجس و پليدي را از آنان دور کرده و از هر عيب و نقصي پاکشان کرده است. و اينان کساني غير از اهل بيت عصمت و طهارت پيامبرعليهم السلام نيستند، که اوّل آنها اميرالمؤمنين علي بن ابي طالبعليه السلام و آخر آنها مهديعليه السلام است.
فخر رازي از آيه فوق استفاده عصمت کرده و ميگويد: «از اين آيه استفاده ميشود که در هر زمان بايد صادقين معصوم موجود باشند...». [2] .
کليني به سند خود از بريد بن معاويه عجلي نقل کرده که از امام باقرعليه السلام درباره آيه اِتَّقُوا اللَّهَ وَکُونُوا مَعَ الصّادِقِينَ سؤال کردم؟ حضرت فرمود: «إيّانا عني» ؛ [3] «ما را قصد کرده است.»
و نيز به سند خود از امام رضاعليه السلام در ذيل آيه فوق نقل کرده که فرمود: «الصادقون هم الأئمّة» ؛ [4] «صادقين همان ائمهاند...».
حاکم حسکاني حنفي به سند خود از عبداللَّه بن عمر در تفسير آيه فوق نقل کرده که مقصود از آن، محمّد و اهل بيت اوست. [5] .
شور و التهاب انتظار موعود آخرالزمان در تاريخ پرفراز و نشيب يهوديت موج ميزند. در عهد قديم از کتاب مقدس، سفر مزامير داوود، مزمور 37 ميخوانيم: «به جهت وجود اشرار و ظالمين مأيوس مشو؛ زيرا نسل ظالمين از روي زمين برچيده خواهد شد و منتظرين عدل الهي وارثان زمين خواهند شد. و کساني که مورد لعن الهي واقع گردند بينشان تفرقه خواهد افتاد. و انسانهاي صالح کساني هستند که وارثان زمين شده و تا پايان تاريخ در روي زمين زندگي خواهند کرد». [1] .
تب و تاب انتظار دخالت اعجازآميز خداوند در دوران سيطره واليان رومي بر فلسطين به اوج خود رسيد، و به همين علّت هنگامي که يحياي تعميد دهنده ندا داد: «توبه کنيد، زيرا ملکوت آسمان نزديک است.» [2] تودههاي مردم پيام او را با جان و دل شنيدند، کلمات هيجانآور او دلهاي شنوندگان را تکان ميداد و الهامبخش گروههاي ستمديده و بينوايي بود که همواره آتش شوق انتظار براي قيام «مسح شده خدا» در قلوبشان زبانه ميکشيد.
پاسخ: هر چند نياز نيست هر موضوع صحيحي با تمام جزئيات و خصوصياتش در قرآن کريم آمده باشد، زيرا بسياري از موارد واقعيت دارد ولي وحي الهي به جزئيات متعرض نگشته است.
اما جواب سوال مذکور مثبت است. آيات بسياري پيرامون حکومت جهاني امام عصر (ع) وجود دارد که بزرگان دين در کتابهاي معتبر و گرانبهايشان نقل فرموده اند، از جمله آنها «علامه مجلسي» که در کتاب شريف بحار الانوار بابي را به ذکر آيات قرآن کريم که به قيام امام زمان (ع) تاويل شده، اختصاص داده است، و ما در اين جا به چند نمونه اکتفا مي کنيم:
چهارمين پرسش اين است که با روشن شدن امکانِ طول عمر و غيبت طولاني، چگونه به وجود امام مهدي (ع) و تولّد او ميرسيم؟
با فرض نقل چند روايت از پيامبر اسلام (ص) آنهم براي قانعشدن به يک امر غير متعارف، آيا ميتوانيم به وجود امام دوازدهم ايمان پيدا کنيم؟
چگونه ثابت ميکنيم که امام مهدي (ع) يک وجود حقيقي و تاريخي دارد و افسانهاي نبوده که تعدادي از مردم به خاطر شرايط حادّ اجتماعي و رواني آن را در دل خود پروراندهاند؟
خواننده عزيز! خداوند من و شما را بر انديشه محکم و استوار و ايمان به حقّ در دنيا و آخرت پايدار نمايد، و بين ما و خلف منتظر از خاندان عصمت و طهارت جمع فرمايد. بدان که هيچ راهي براي اثبات امامت نيست مگر نصّ و معجزه. زيرا همانطور که در جاي خود ثابت شده از جمله شرايط امام، عصمت است که اگر امام معصوم نباشد، هدف از نصب او تحقّق نمييابد، و به اصطلاح نقض غرض لازم ميآيد.
عصمت حالتي است نفساني و مرتبهاي است که از نظر مردم پوشيده است و کسي آن را نميداند مگر خداوند و کساني که خداوند علم آن را به آنها الهام فرموده باشد. در اين رابطه بر خداوند است که امام معصوم را با يکي از دو راه به مردم معرفي کند:
يکي از مباحث مهم در حوزهي مهدويّت، اثبات وجود امام زمان (عليهالسّلام) است. اين نکته، بسيار مهم وزير بنايي است. اساس حرکت تخريبي مخالفان نيز براي ايجاد شبهه و شک در اين رکن رکين است و در روايات ما نيز اشاره شده است که طول غيبت حضرت، باعث به وجود آمدن شک و شبهه در قلوب افراد متزلزل ميشود تا آنجا که عدهاي ميگويند: «اصلاً، امامي نيست و چنين فردي متولّد نشده است.»! [1] لذا اثبات وجود امام و بلکه اثبات اضطرار به او، نکتهي مهمي است که در حوزهي مهدي پژوهي، نقش بسزايي دارد.
راههاي اثبات وجود امام، متعدّد و مختلف است، در هر حوزه بحثي با همان زبان اين استدلالها بررسي ميشود تاريخ، عقل و تجربه و کشف، براي خود طرق خاصي دارند امّا در اين شماره، راه اثبات امام مهدي (عليهالسّلام) از نظر قرآن و وحي را پي ميگيريم
شرع مقدس نيز به گونه هاي مختلفي، ضرورت حجت را در هستي و نظام آفرينش، بيان فرموده است و آيات و روايات متعدّدي در اين باره وجود دارد که ملاصدرا(ره) در تفسير گران سنگ خويش بر قرآن مجيد و شرح اصول کافي متعرض آن شده و ما نمونه هاي را نقل مي کنيم.
1. ايشان در تفسير آيه شريفه (ثم قفّينا علي آثارهم برسلنا وقفّينا بعيسي بن مريم وآتيناه الانجيل) [1] مي فرمايد:
«ان هذه الايه حجه علي عدم خلّو الزمان عمن يقوم به حجه الله علي خلقه اذ علم انه بهذا جرت سنه الله من لدن آدم ونوح وآل ابراهيم الي وقت نبيّنا(صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم) ولن تجد لسنه اللّه تبديلاً» [2] .
در مورد طول عمر امام زمان عليهالسلام سخن بسيار رفته است. معتقدان به «مهدويت نوعي» سعي کردهاند از اين مساله، حقانيت خود را اثبات کنند و بر اين امر پاي مي فشارند که امکان ندارد عمر آدمي به درازا بکشد و صدها و بلکه هزار و چندين سال عمر کند؛ ولي انديشمندان شيعي با براهين عقلي و نقلي به اين شبهات پاسخ دادهاند و به هنگام لزوم با ارائه شاهد مثالهايي در ابطال نظريات معتقدان به «مهدويت نوعي» و اثبات امکان ادامهي حيات آدمي کوشيدهاند.
پيامبر اکرمصلي الله عليه وآله مطابق حديثي فرمود: «إنّي تارک فيکم خليفتين کتاب اللَّه حبل ممدود ما بين السمآء والأرض أو ما بين السمآء إلي الأرض، وعترتي أهل بيتي، وإنّهما لن يفترقا حتّي يردا عليّ الحوض» ؛ [1] «همانا من دو جانشين را در ميان شما ميگذارم: کتاب خدا، ريسمان کشيده شد مابين آسمان و زمين يا مابين آسمان تا زمين، و عترتم اهل بيتم، و همانا اين دو از يکديگر جدا نميشوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند.»
عده اي در مقام آن بر آمده اند که بگويند مهدي موعود منحصر به فرد خاصي نيست بلکه هر کس که صلاحيت مهدويت را داشته باشد مهدي موعود خواهد شد. ما در اين بحث جمله يا قسمتي از جملات پيامبر و ائمه عليهم السلام را مي خوانيم که با اين جملات ثابت خواهد شد که مهدي موعود همان حجه بن الحسن
است. در صفحه 94 از کتاب منتخب الاثر [1] مي خوانيم: قال رسول الله ص
يا حسين انت الامام و اخ الامام و ابن الامام. تسعه من ولدک الامام امناء معصومون و التاسع مهديهم فطوبي لمن احبهم و الويل لمن ابغضهم.
در ذکر اثبات بودن مهدي موعود متفق عليه بين مسلمين صلوات الله همان حجه بن الحسن العسکري عليهما السلام به نص حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم و امير المومنين عليه السلام و بعضي از امامان که خلافي نيست در فضل و علم و ديانت و زهد و صدق و تقواي ايشان از طرق اهل سنت و از طرق خاصه بي استيفاي متن تمام خبر ايشان که موجب تطويل است بلکه غرض رساندن اين مقداراز مدعي که آن شخص مخصوص همان موعود منتظر است بلکه غرض رساندند اين مقدار از مدعي که آن شخص مخصوص همان موعود منتظر است به نص رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و ائمه صلوات الله عليهم به حد تواتر لفظي يا معنوي که سبب قطع باشد از براي منصف خالي از
يکي از علماء اماميه گويد بر ما و بر هر عاقلي که ايمان بخدا و رسول و قرآن و پيغمبران پيش از پيغمبر ما محمد (ص) دارد لازمست تامل کند در حال امتهاي گذشته و قرنهاي از ميان رفته و با اين تامل دريابيم که وضع رسولان و امتهاي گذشته شبيه وضع امت ما بوده است از اينرو که نيرومندي هر ديني در زمان پيغمبران گذشته وابسته پذيرائي و قدرداني امتها بوده است از رسولان خود که سبب کثرت پيروان او ميشده در آن عصر و زمان و هيچ امتي بعد از شيوع اسلام چون امت اسلامي مطيع پيغمبر خود نبوده زيرا پيغمبران بزرگي که پيش از پيغمبر ما مدار شريعت گذاري وحي بودند همان نوح است و ابراهيم و موسي و عيسي عليهم السلام هم آنانند که آثار و اخبارشان در دست امتها است و با مراجعه بتاريخ
و دليل بودن مهدي موعود. از قرآن مجيد آيه شريفه ليظهره علي الدين کله و لو کره المشرکون است. [1] سعيد بن جبير روايت کرده که مقصود مهدي است که از عترت فاطمه (ع) ميباشد. و کسيکه گفته است مقصود عيسي است مطابق آنچه گفتم با هم منافات ندارد. مقاتل بن سليمان و مفسرين پيروان او گفته اند: مقصود خداوند از آيه و انه لعلم للساعه [2] مهدي آخر الزمان است که بعد از ظهور او علائم روز قيامت آشکار ميشود. و پاسخ کسيکه از راه طول زمان غيبت، منکر مهدي عليه السلام شده، بدو گونه
است: يکي نقلي و ديگري عقلي. در جواب نقلي گوئيم از روايات گذشته دانستم که سه نفر در آخر الزمان خواهند آمد و هيچکدام جز مهدي پيشوا نيست.
در جهان بيني مکتب اهلبيت عليهم السّلام انسان بدون امام معصوم، و زمين خالي از حجّت بحق الهي، نخواهد ماند؛ چرا که بدون امام معصوم هدايت و کمال صحيح و شايسته انساني ميسّر نخواهد شد. بعلاوه حفظ نظام هستي به برکت وجود حجتهاي خداوند است. بر اين حقيقت در جاي جاي روايات رسول اکرمصلي الله عليه و آله و ائمه اطهارعليهم السّلام به شيوههاي مختلف تصريح شده است. منتهي گاهي زمينه و شرايط براي حضور علني و آشکار امامعليه السلام فراهم است در نتيجه او به گونهاي که همه مردم او را ميشناسند و به او دسترسي دارند در ميان آنها زندگي ميکند، اما در شرايط خاصي به جهت وجود خطرات جاني يا مصالح ديگري که خداوند به آنها عالمتر است مشيّت الهي اقتضاء مينمايد که امامعليه السلام پنهان از چشم مردم زندگي کند. در اين باره روايات زيادي نقل شده است. جهت آشنايي بيشتر با اين موضوع به ذکر دو حديث از روايات حضرت عليعليه السلام اکتفا ميشود. - عن عليعليه السلام قال: اللّهم انه لابدَّ لارضک من حجّة لک علي خلقک، يهديهم الي دينک و يعلّمهم علمک لئلا تبطل حجّتک و
ملاصدرا معتقد است، بر پيامبر واجب است که براي بعد از خود جانشيناني قرار دهد، و بايد به گونهاي درباره آنها تصريح کند که جايي براي شک و طعن باقي نماند، زيرا وجود مادي آنها براي هميشه باقي نيست، بناچار بايد آشکارا به وجود امامي تصريح کند که امت بدان اقتدا نمايد. [1] همچنين بايد دانست که زمين هيچگاه از حجت الهي خالي نيست، و با رفتن هر کدام، نوبت ديگري ميرسد. ايشان براي اين مدعا به اين آيه استشهاد ميکنند:
و لقد أرسلنا نوحاً و إبراهيم و جعلنا في ذريتهما النبوة و الکتاب فمنهم مهتد و کثير منهم فاسقون ثمّ قفّينا علي آثارهم برسلنا، و قفّينا بعيسي بن مريم و آتيناه الإنجيل... [2] .
حافظان اهل سنت، از رسول خدا احاديث بسياري نقل کردهاند که بر اساس آن در هر زماني براي مسلمانان، امامي وجود دارد و آنان وظيفه دارند آن امام را بشناسند و بيعت او را به گردن بگيرند.
تفتازاني از رسول خدا (ص) نقل کرده است:
من مات و لم يعرف امام زمانِهِ مات ميته جاهليه. [1] .
هر کس بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است.
عبداللّه بن عمر از رسول خدا (ص) نقل کرده است:
من مات بغير امام مات ميته جاهليه....
جهت پاسخ به اين سؤال، ضمن فهرست آثار مرتبط موجود (آثاري که اثبات مي کند «القائم المهدي» همان پسر امام يازدهم، امام حسن عسکري (عليه السلام) است) طبق نظام خاصّي مطالب مربوط نقل خواهد شد.
آيه هاي قرآني درباره ي قيام امام مهدي (عج) و غيبتش
جاسم م.حسين با استناد به: کافي، [1] کمال الدين [2] و الغيبة للنعماني [3] ، در اثرش به نام «غيبت امام دوازدهم (عليه السلام)» [4] چنين مي نويسد:
در تفسيرهاي شيعي، بسياري از آيات قرآن به عنوان مستندهايي براي نقش «قائم» و «غيبت» وي ملاحظه شده است. مهم ترين آن آيات، دو آيه ي زير است:
فلا اقسم بالخُنّس، الجوار الکُنّس [5] ; سوگند به ستارگان بازگردنده، سير کننده ي غايب شونده.
بنابه قول امام باقر [(عليه السلام)]، اين دو آيه دلالت بر غايب شدن امام در سال 260 هـ. ق. [6] و سپس ظهور ناگهاني وي، همانند يک ستاره ي درخشان ثاقب (تيزرو) در شب تاريک دارد.
ابن فرات، کليني و صدوق، آيه ي زير را تفسير مي کنند:
در اين فصل، ولادت مهدي موعود - صلوات اللّه عليه - از کتب بزرگان اهل سنّت نقل مي شود و در همه آنها خواهيم ديد که او پسر بلافصل حضرت امام حسن عسکري صلوات اللّه عليه - است. و نيز خواهيم ديد که عده اي از آنان پس از نقل ولادت آن حضرت مي گويند: او همان مهدي منتظر از نظر اماميه است و يا مي گويند: او امام دوازدهم از نظر شيعه است ولي اين سخن در مطلب ما نقصي به وجود نخواهد آورد؛ زيرا در فصل گذشته اثبات کرده ايم که خودشان از رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم نقل کرده اند که به امام حسين عليه السّلام فرمود: «... اَنْتَ اَبُو ائِمَّةِ تِسْعَةٍ، تاسِعُهُمْ قائِمُهُمْ».
اينک کلمات بزرگان اهل سنّت را از کتابهاي معروفشان نقل مي نماييم:
حديث شماره 1:
لا تذهب الدنيا حتي يملک العرب رجل من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي. [1] .
دنيا تمام نميشود تا اينکه مردي از اهل بيت من بر عرب غالب شود که اسم او مطابق اسم من است.
حديث شماره 2:
عن علي، کرم اللّه وجهه، عن النبي، صلّياللّهعليهوآله، قال: لولم يبق من الدنيا إلّا يوم لبعث اللّه رجلا من اهل بيتي يملأها عدلاً کما ملئت جوراً. [2] .
از علي، عليهالسلام، و او از پيامبر، صلّياللّهعليهوآله، نقل شده که فرمود: اگراز دنيا جز يک روز باقي نماند خداوند مردي را از اهل بيت من مبعوث ميکند که زمين را پر از عدل ميکند همچنانکه پر از ظلم شده باشد.
حديث شماره 3:
المهدي من عترتي من ولد فاطمه. [3] .
مهدي از خاندان من و از فرزندان فاطمه است.
ـ ابراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون،
ابوالفيض سيد احمدبن محمد بن صديق غماري، شافعي، ازهري، مغربي، (درگذشته1380) چاپ مطبعه ترقي دمشق 1347،
2ـ ابراز الوهم من کلام ابن حزم،
احمدبن صديق غماري مؤلف قبل، چاپ 1347 مطبعه ترقي دمشق،
3ـ الاحتجاج بالاثر علي من انکر المهدي المنتظر،
شيخ حمّود بن عبداللّه تويجري، از اساتيد دانشگاه اسلامي مدينه، در رد بر شيخ ابن محمود قاضي قطر در دو جلد، چاپ جلد اول 1394 و جلد دوم 1396 در رياض،
با مروري کوتاه بر مندرجات تعدادي از کتب اختصاصي امام مهدي منتظر يا کتبي که بخشي از هر يک از آنها بذکر احاديث آن جناب اختصاص يافته، بدين واقعيت پي ميبريم که حداقل حدود شصت نفر از صحابه پيامبر اکرم ص احاديث و روايات مربوط به حضرت مهدي منتظر را بلاواسطه از قول آن بزرگوار نقل و اشاعه داده اند، که ما در اين مقاله تنها به ذکر اسامي صحابه مطرح شده در منابع مربوطه اهل تسنن که تعداد آنها متجاوز از چهل نفر است اکتفا نموده، ومي گوييم نقل همين عده از صحابه احاديث «مهدي منتظر» را، محکم ترين دليل است بر صحت و تواتر و قطعي الصدور بودن آنها از ناحيه رسول خدا(ص)، واينکه مسئله مهدويت در اسلام و موضوع مهدي منتظر از عميق ترين مايه اصالت و ريشه اسلامي و
.
يا مهمترين انگيزه و عامل عقيده به مقام امامت
يگانه مصلح جهاني امام مهدي منتظر(عليه السلام)
يکي از علل و اسباب توجه و اهتمام مسلمانان به اصل مسئله امام شناسي بطور عموم و به شناخت ائمه بر حق و واجد شرايط همه جانبه ــ علمي و عملي و اخلاق و تقوائي ــ از جمله امام مهدي منتظر، محمد بن الحسن العسکري بخصوص، حديث شريف:
«من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية» [1] .
توضيح اين مطلب لازم است که مجموع راويان احاديث بخش اول (يعني حديث «من مات ولم يعرف...») عبارت از هفت نفر از صحابه پيامبر اکرم (ص) و راويان مورد قبول اهل تسنن بوده اند که بنوشته ذهبي در «الکاشف» صاحبان صحاح سته همه از يک يک اين هفت نفر بطور فراوان نقل روايت کرده اند وعملا صدق گفتار وصحت روايات آنها را تاييد واعلام نموده اند واسامي آنها بدين قرار است:
1 ـ زيد بن ارقم درگذشته (68) الکاشف 1 / 336 شماره 1738
2 ـ عامربن ربيعه عنزي درگذشته (کمي قبل ازعثمان) الکاشف 2 / 54 شماره 2549
3 ـ عبد الله بن عباس درگذشته (68) الکاشف 2 / 100 شماره 2829
4 ـ عبدالله بن عمربن خطاب درگذشته (74) الکاشف
- روايت صحيحي است که ثقة الاسلام کليني در کتاب کافي از حضرت امام جوادعليه السلام آورده است که فرمود: امير المؤمنينعليه السلام همراه حسن بن عليعليهما السلام در حالي که به دست سلمان تکيه کرده بود، وارد مسجد الحرام شدند و نشستند که ناگاه مردي خوشقيافه و خوشلباس آمد و بر امير مؤمنان عليعليه السلام سلام کرد و خدمت آن حضرت نشست. آن بزرگوار جواب سلام او را دادند. سپس گفت: يا امير المؤمنينعليه السلام! من سه مسأله از تو ميپرسم، اگر پاسخ آنها را دادي خواهم دانست که اين مردم در کار تو خلافي بزرگ مرتکب شدهاند که در دنيا و آخرت مسؤول آنند و گرنه ميفهمم که تو با آنان مساوي هستي و هيچ امتيازي بر ايشان نداري
خواننده عزيز! خداوند من و شما را بر انديشه محکم و استوار و ايمان به حقّ در دنيا و آخرت پايدار نمايد، و بين ما و خلف منتظر از خاندان عصمت و طهارت جمع فرمايد. بدان که هيچ راهي براي اثبات امامت نيست مگر نصّ و معجزه. زيرا همانطور که در جاي خود ثابت شده از جمله شرايط امام، عصمت است که اگر امام معصوم نباشد، هدف از نصب او تحقّق نمييابد، و به اصطلاح نقض غرض لازم ميآيد.
عصمت حالتي است نفساني و مرتبهاي است که از نظر مردم پوشيده است و کسي آن را نميداند مگر خداوند و کساني که خداوند علم آن را به آنها الهام فرموده باشد. در اين رابطه بر خداوند است که امام معصوم را با يکي از دو راه به مردم معرفي کند
- روايت صحيحي است که ثقة الاسلام کليني در کتاب کافي از حضرت امام جوادعليه السلام آورده است که فرمود: امير المؤمنينعليه السلام همراه حسن بن عليعليهما السلام در حالي که به دست سلمان تکيه کرده بود، وارد مسجد الحرام شدند و نشستند که ناگاه مردي خوشقيافه و خوشلباس آمد و بر امير مؤمنان عليعليه السلام سلام کرد و خدمت آن حضرت نشست. آن بزرگوار جواب سلام او را دادند. سپس گفت: يا امير المؤمنينعليه السلام! من سه مسأله از تو ميپرسم، اگر پاسخ آنها را دادي خواهم دانست که اين مردم در کار تو خلافي بزرگ مرتکب شدهاند که در دنيا و آخرت مسؤول آنند و گرنه ميفهمم که تو با آنان مساوي هستي و هيچ امتيازي بر ايشان نداري.
تعداد صفحات : 8
بانو! دوست دارم بدانی که اگر همه هستی شهادتت را افسانه بدانند تا آخرین نفس فریاد خواهم زد که شهادتت حقیقتی است به روشنی روز و قاتلانت را تا ابد نفرین خواهم کرد.